مطالعات نشان میدهد که بستگان مونث افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی 11 برابر بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری هستند. این موضوع تا حدی به دخالت ژنتیک اشاره دارد. هر چند ژنهایی که دقیقا بر این بیماری اثر دارند ناشناخته هستند، اما ممکن است چنین اختلالی ناشی از ترکیبی از چندین ژن و سایر عوامل سبک زندگی و فاکتورهای محیطی باشد.
این مطلب، بیاشتهایی عصبی را به طور عمیق بررسی کرده و به بحث دربارهی علل، علائم، نقش ژنتیک و گزینههای درمان آن میپردازد.
بیاشتهایی عصبی چیست؟
بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) که به اختصار بیاشتهایی نیز نامیده میشود، یک اختلال روانی و بالقوهی تهدیدکنندهی حیات است که در آن فرد دچار ترس شدید از افزایش وزن میشود. این بیماری اغلب در دختران نوجوان و زنان جوان دیده میشود، اما هر کسی ممکن است به این اختلال متابولیک مبتلا شود.
افرادی که حرفهی آنها ایجاب میکند همیشه متناسب و لاغر باشند، بیشتر مستعد ابتلا به این بیماری هستند؛ مانند ورزشکاران، مدلها، بازیگران و غیره.
انواع بیاشتهایی عصبی
نوع محدودکننده (Restrictive)
محدود کردن دریافت کالری از طریق اجتناب از برخی غذاها، حذف وعدههای غذایی و ورزش بیش از حد.
نوع پرخوری/پاکسازی (Binge/Purge)
گرسنگی با دورههایی از پرخوری همراه است؛ ترس از افزایش وزن باعث استفراغ عمدی و سوءاستفاده از تنقیه و ملینها میشود.
آیا بیاشتهایی عصبی ژنتیکی است؟
نقش ژنتیک در اختلالات خوردن، چندین دهه است که موضوع تحقیق بوده است. بر اساس مطالعات:
خطر ابتلا به بیاشتهایی در افرادی که سابقهی خانوادگی مثبت دارند، تا 11 برابر افزایش مییابد. خطر ابتلا در جمعیت عمومی 0.5% است. ژنتیک ممکن است تا 60% مسئول خطر ابتلا به بیاشتهایی باشد. بیاشتهایی با سایر بیماریهای روانپزشکی و متابولیک ارتباط معنادار دارد. هشت ژن شناسایی شدهاند که در بیاشتهایی نقش داشته و همگی در کنترل اشتها مؤثرند. جهش در این ژنها میتواند درک فرد از گرسنگی را تغییر دهد.
علائم و نشانههای بیاشتهایی عصبی
علائم این اختلال متابولیک را میتوان به علائم فیزیکی و روانی یا رفتاری تقسیم کرد.
علائم فیزیکی
- کاهش شدید یا بیش از حد تودهی عضلانی
- کاهش وزن شدید
- خستگی و بیحالی
- بیخوابی
- شمارش غیرطبیعی سلولهای خونی
- غش و سرگیجهی مکرر
- نازک شدن و ریزش مو
- اختلال یا قطع کامل چرخهی قاعدگی
- کم آبی بدن
- هیپوترمی (افت دمای بدن)
- درد شکم و یبوست
- پوکی استخوان
- تورم دستها و پاها
علائم روانی یا رفتاری
- نگرانی مداوم و بیش از حد دربارهی افزایش وزن
- انجام تمرینات ورزشی شدید و مکرر
- اندازهگیری مداوم وزن بدن و نگاه کردن مکرر در آینه
- محدودیت شدید در مصرف غذا
- پنهانکاری دربارهی میزان غذای مصرفی
- خلق تنگ یا افسردگی
- کاهش میل جنسی
عوامل خطر بیاشتهایی عصبی
عوامل روان شناختی
افراد مبتلا به OCD (اختلال وسواس فکری-عملی) بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیاشتهایی هستند. این افراد تمایل دارند رژیمهای سختگیرانه بگیرند، از غذا خوردن صرف نظر کنند و روزها بدون غذا بمانند. همچنین برای رسیدن به کمال، افراط میکنند و این احساس را دارند که هرگز به وزن ایدهآل خود نرسیدهاند.
عوامل محیطی
فشار اجتماعی برای لاغر بودن، بسیاری از افراد را به سمت بیاشتهایی سوق میدهد. فشار افراد هم سن و سال میتواند نیاز دختران جوان برای لاغرتر شدن را تشدید کرده و منجر به اختلالات خوردن شود.
جنسیت
بیاشتهایی در زنان شایعتر است و معمولا در دختران نوجوان دیده میشود، اما روند ابتلا در زنان بالای 50 سال رو به افزایش است. مطالعات جدید نشان دادهاند که ممکن است دلایل عصبی-زیستی برای تفاوت شیوع این بیماری بین زنان و مردان وجود داشته باشد. زنان، بیشتر مستعد داشتن تصویر منفی از بدن خود هستند و این احساس را دارند که باید لاغر باشند.
رسانههای اجتماعی
هرچند شبکههای اجتماعی به طور مستقیم باعث اختلالات خوردن نمیشوند، اما محیطهای سمی ایجاد شده میتوانند سبب بروز مشکلاتی در آینده باشند. اطلاعات منتشر شده در این فضاها میتواند بر افکار، احساسات، رفتار، تصویر بدن و عزت نفس فرد تأثیر بگذارند.
یک متاآنالیز در سال 2017 ارتباط مثبت بین استفاده از رسانههای اجتماعی و رفتارهای غذایی ناسالم را نشان داد. همچنین استفادهی بیش از حد از این رسانهها با افزایش خطر رفتارهای غذایی نامنظم همراه بوده است.
تأثیر بیاشتهایی عصبی بر مغز
اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی میتوانند به شدت بر سیستم عصبی و مغز تأثیر بگذارند. این اثرات شامل:
- اختلال در آزادسازی انتقالدهندههای عصبی و رفتار فردی
- تغییرات ساختاری در بخشهایی از مغز
- فعالیت غیرطبیعی مغز در حالت بیاشتهایی
- مشکلات عصبی مانند تشنج، اختلال در تفکر، مورمور شدن یا بیحسی دست و پا
- کاهش اندازهی مغز، شامل تغییر در مادهی سفید و خاکستری
- تأثیر منفی بر مرکز هیجانی مغز، منجر به افسردگی، تحریکپذیری و انزوا
- دشواری در تفکر منطقی و انجام وظایف روزمره
تحقیقات نشان دادهاند افراد مبتلا یا بهبود یافته از بیاشتهایی، فعالیت مغزی غیرعادی دارند و مغز آنها به محرکها و سروتونین واکنش متفاوتی نشان میدهد. بیخوابی نیز یکی از علائم شایع است که ناشی از کاهش وزن، سوءتغذیه و گرسنگی طولانی مدت خواهد بود.
باورهای غلط و واقعیتها دربارهی بیاشتهایی عصبی
باور غلط: اختلالات خوردن بیماری نیستند.
واقعیت: انجمن روانپزشکی آمریکا این اختلالات را بیماریهای روانی طبقهبندی میکند که در صورت درمان نشدن میتوانند منجر به مشکلات جدی پزشکی شوند.
باور غلط: فقط زنان دچار اختلالات خوردن میشوند.
واقعیت: اگرچه زنان در معرض خطر بیشتری هستند، مطالعهای در هاروارد نشان داد 25% موارد بیاشتهایی و پرخوری عصبی در افراد مذکر گزارش شدهاند.
باور غلط: همهی مبتلایان به بیاشتهایی، لاغر هستند.
واقعیت: برخی افراد وزن طبیعی دارند اما از بیاشتهایی رنج میبرند و برخی افراد لاغر، دچار دیگر اختلالات خوردن هستند.
باور غلط: اختلالات خوردن درمانناپذیر هستند.
واقعیت: با درمان، زمان و تلاش کافی، امکان بهبودی وجود دارد.
باور غلط: این اختلالات فقط به غذا خوردن مربوط میشوند.
واقعیت: این اختلالات نتیجهی ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی هستند.
چگونه بیاشتهایی عصبی (Anorexia) تشخیص داده میشود؟
بیمارانی که مشکوک به ابتلا به بیاشتهایی عصبی هستند، بر اساس (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-ویرایش پنجم (DSM-V)) که در سال 2013 توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شده است، ارزیابی میشوند. طبق این راهنما، فرد زمانی مبتلا به بیاشتهایی عصبی در نظر گرفته میشود که معیارهای زیر را داشته باشد:
محدودیت در دریافت غذا، که منجر به کاهش قابل توجه وزن بدن نسبت به میزان مورد انتظار برای سن، جنسیت و قد فرد شود.
ترس از افزایش وزن و ظاهر نامناسب
افراد مبتلا به این شرایط برداشت تحریف شدهای از خود و وضعیت جسمانی شخصی دارند، برای مثال، تصور چاق بودن در حالی که فرد دچار کم وزنی است یا باور به اینکه خوردن تنها یک وعدهی غذایی باعث افزایش وزن خواهد شد. مبتلایان به بیاشتهایی عصبی معمولا اعتقاد دارند که وزن پایین، ایدهآل است. متخصصان این باورها را تحریفات شناختی مینامند.
با در نظر گرفتن معیارهای DSM-V فوق، پزشکان آزمایشهای متعددی را برای رد هرگونه اختلال دیگر انجام خواهند داد. این ارزیابیها شامل موارد زیر است:
سایر آزمایشها: تصویربرداری اشعهی ایکس برای بررسی تراکم استخوان و شکستگیها و نوار قلب (ECG) برای تشخیص هرگونه ناهنجاری قلبی.
معاینهی فیزیکی: اندازهگیری شاخص تودهی بدنی (BMI)، علائم حیاتی، وضعیت سلامت پوست و معاینهی شکم.
تستهای آزمایشگاهی: آزمایشهای روتین خون برای بررسی سطوح الکترولیتها و آنزیمهای کبدی که نشاندهندهی وضعیت روزهداری بدن هستند.
ارزیابی روان شناختی: متخصصان سلامت روان، افکار، احساسات، هیجانات و عادات غذایی بیمار را ارزیابی میکنند.
درمان و مدیریت بیاشتهایی عصبی
درمان، معمولا رویکردی تیمی دارد. این فرآیند شامل همکاری پزشکان، متخصصان سلامت روان، متخصصان تغذیه و همچنین تمایل و ارادهی خود بیمار به درمان است. در صورتی که بیمار دچار عوارض جدی ناشی از اختلالات خوردن باشد، ممکن است نیاز به بستری در بیمارستان داشته باشد.
بستری شدن میتواند به اصلاح مشکلات پزشکی، رفع سوءتغذیه و درمان مسائل روان پزشکی کمک کند. پس از پایدار شدن وضعیت بیمار، گام بعدی رساندن او به وزن سالم و مناسب بدن است. متخصصان تغذیه با روانشناسان همکاری میکنند تا راهبردهایی برای اصلاح برداشت بیمار از ظاهر و وزن خود ایجاد نمایند.
متخصص تغذیه به طور مداوم رژیم غذایی و میزان دریافت مواد مغذی بیمار را پایش میکند. فرآیند درمان و مدیریت، بدون حمایت روانی و عاطفی خانواده و دوستان کامل نخواهد شد.
آیا درمانهای خانگی میتوانند کمککننده باشند؟
اگر به بیاشتهایی عصبی مبتلا شدهاید، باید حتما از یک پزشک واجد شرایط مشاوره بگیرید. در کنار توصیههای پزشک، برخی راهکارهای خانگی میتوانند به مدیریت این اختلال کمک کنند:
ایجاد عادات غذایی هوشمندانه: بیماران میتوانند با خوردن غذای مغذی و رفع تدریجی گرسنگی، برداشت تحریف شدهی خود از بدن را اصلاح کنند. در صورت نیاز، پزشک ممکن است مکملهای ویتامینی تجویز کند. به مرور، این رویکرد اشتها را افزایش داده و ذهن را آرام میکند.
بازسازی اعتماد به نفس: همیشه لباسهایی بپوشید که در آنها احساس اعتماد به نفس دارید. تلاش کنید نسبت به ظاهر خود احساس معذب بودن یا شرم نداشته باشید.
به خودتان مهر بورزید: از غذاهای مورد علاقهی خود لذت ببرید، یک روز به اسپا بروید یا یک تعطیلات کوتاه داشته باشید. مراقبت از خود میتواند به طور قابل توجهی اعتماد به نفس و عزت نفس را تقویت کند.
به دنبال حمایت باشید: همه در زندگی گاهی به کمک نیاز دارند. شجاع باشید و از عزیزان خود درخواست کمک کنید.
خواب کافی داشته باشید: خواب و بیاشتهایی عصبی با هم ارتباط دارند. عادات خواب سالم میتوانند به بهبود این اختلال کمک کنند. ذهن به اندازهی بدن به استراحت نیاز دارد.
یوگا و مدیتیشن: انجام منظم یوگا و مدیتیشن میتواند با آرام کردن ذهن و بدن، به کنترل بهتر افکار و احساساتی که چنین رفتارهایی را تحریک میکنند، کمک نماید.
نتیجهگیری
بیاشتهایی عصبی یکی از خطرناکترین بیماریهای روانی و تهدیدکنندهی بالقوهی حیات است.
در بسیاری از موارد، این افراد ممکن است ظاهرا سبک زندگی سالم داشته باشند، اما در درون خود با نبردی جدی روبهرو هستند.
باید به خاطر داشت که اختلال خوردن به معنای رفتار تغذیهای تحریف شده است، نه بهانهگیری یا لجبازی برای غذا خوردن.
چنین افکار و رفتارهای نادرست تغذیهای به مرور ذهن فرد را تسخیر میکند.
بهبود یافتن از یک اختلال خوردن، دشوار است اما غیرممکن نیست.
اعتیاد به مواد مخدر با کنار گذاشتن مادهی خطرناک از بین میرود، اما اختلالات خوردن تنها با پذیرش این حقیقت که برای زنده ماندن و سلامت به غذا نیاز داریم، قابل غلبه است.
بیش از هر چیز، افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی به شدت نیازمند عشق، مراقبت و اطمینان بخشی از سوی اطرافیان خود هستند.
خلاصه: آیا بیاشتهایی عصبی ریشهی ژنتیکی دارد؟
بیاشتهایی عصبی یک اختلال خوردن است که با گرسنگی دادن به خود و کاهش وزن شدید مشخص میشود. پژوهشها نشان دادهاند که داشتن یک عضو مبتلا به اختلال خوردن در خانواده میتواند خطر ابتلا به این اختلال را تا 12 برابر افزایش دهد.
یک مطالعهی ارتباطسنجی ژنومی (GWAS)، هشت ناحیهی ژنی مرتبط با بیاشتهایی را شناسایی کرده است؛ بیشتر این ژنها که در تنظیم اشتها نقش دارند، همچنین با سایر اختلالات متابولیک و روان پزشکی مرتبط هستند.
بیاشتهایی میتواند بر سلامت روان و کیفیت خواب تأثیر منفی بگذارد.
بسته به شدت بیماری، درمان بیاشتهایی ممکن است به بستری شدن در بیمارستان و همکاری یک تیم متشکل از پزشکان، روانپزشکان و متخصصان تغذیه برای بهبود نیاز داشته باشد.
گزارش ژنتیک سلامت روان حنیفا، احتمال ابتلای فرد به اختلالات روانی را از لحاظ ژنتیکی بررسی میکند. نتایج این بررسی به فرد کمک میکند تا از احتمال ابتلا به اختلالات روان آگاه شده و فشارهای محیطی و سبک زندگی خود را در جهت بهبود کیفیت سلامت روان خود تنظیم کند.
از سوی دیگر، یک مشکل رایج برای افراد درگیر با اختلالات روان این است که برای پیدا کردن داروی موثر، باید چندین داروی مختلف را امتحان کنند. گزارش ژنتیک سلامت روان با شناخت دقیق ژنهای دخیل در بروز بیماری، میتواند به پزشک جهت تجویز بهترین دارو کمک کرده و به مدیریت سریع و موثر علائم اختلال کمک کند.
بنابراین میتوان اذعان داشت که گزارش ژنتیک سلامت روان حنیفا در غربالگری بهتر و شخصیسازی درمان اختلالات روان نیز موثر خواهد بود.